darkness
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:متن آهنگ های یاس, توسط mohammad |

من يادم ، نميره روزايي رو که اون مادر
 ، چطوري يه گوشه ميگرفت ماتم ، نميتونست بکنه اينو باور ، که بچش تو دام يه نامرد
، بيفته تو جامعه با سر ، بخوره روي زمين بگه واسم هيچي مهم نيست که ببازم همه چيم رفت به باد
دستم رفته رو نبض حست ، حالا که ديگه کارِ تو حبس جسم ته
، تو يه زخمي صد درصدي که به روي خودت حالا يه ضبدر زدي ، ميگن که آدمي که خواب باشه ، صداش کني ميتونه ز خواب پا شه
ولي تو خودتو زدي به خواب ، شنا بلد نيستي ولي زدي به آب ...
بدون هر کس که رفته از اين مسير از دست رفته شده اسير ، پس هست به نفعت تو اين بدون ، هرچند که سخت تو ولي بتون
بتون . اون نميتونه ، که رو پاهاش وايس ، کسي چه ميدونه ، که يه روزيرو که نداره پوله دوا ، اون تزريق کنه آمپول هوا
واسه پول دوا مونده يه را ديگه ، که شستن شيشه ماشينا تو ترافيک ، تا ميره جلو که بکنه شروع به کار ، صاحب ماشين ميگه برو کنار
متنفر چشماشو بهش دوخت ، ياد گذشته افتاد دلش سوخت ، از روزاي خوبي که رفتن ، حالا ديگه زيره خاطرات بد دفنن
اين مرهم ِ درد اون مرده ، اونو از همه طرد دور کرده ، مرهمي که اونو نابود کرد ، خيليا رو روونه ي تابوت کرد
اون مرد حتي نامزدش ، رو با نعشگيه مواد طاق زده
حالا اون که تو دل شبا تک غريبه که حالا ميگه ديگه رسيده به آخر ِ راه
 
من ميگم اون هي داره ميره ، نميدونه که جلوش ميدان مين نرو جلو تا به تو بگم من علتش ، که ته اين راه مرگ با ذلت
تو کسي شدي ، که حالا يه شبگرده ، منتظري که اون روزا برگرده ؟
نه . تو روياي نعشگي ، برگرد تو به دوران بچگيت ، گونه هات ديگه شده از اشک تو خيس ، وقتي مياد سراغ تو گشت پليس
تو گذشته آب از سرت ، که تاثير مواد لامصب
 
وقتشه تصميم بگيره ، ترک کنه يا زير تزريق بميره
به خودش گفت خودت بساز ميتوني ، چرا داري خودت قصاص ميکني
وقتشه ديگه پاشد به قصد کشت ، پس از جاش بلند شد با دست مشت
اعتياد کنه مثل موج ويران ، تا که برسه به روزاي اوج ايران


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: